مکن کاری که بر پا سنگت آیو جهان با این فراخی تنگت آیو چو فردا نامه خوانان نامه خوانند تورا از نامه خواندن ننگت آیو اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ اگر ملک سلیمانت ببخشند در آخر خاک راهی عاقبت هیچ دلا غافل ز صبحانی چه...
نرو بی کسی هامو جارش بزن تو گوشت کی خونده کنارش بزن تو دیوونه بودی و عاقل شدی توو قاب کی یک ماه کامل شدی فقط اومدی دل هوایی کنی بگی که خدایی خدایی کنی منو دست شبها نزارو برو توو غمها و تبها نزارو برو سپردی منو دست بارون...