منو تو دور از آدمها دوباره پیشه هم تنها بدونه فکر فردا امشب بمان چه حرفها که با هم داریم منو تو تا سحر بیداریم خمار در خماریم دوباره بوسه ی بی هوا مسکن قویه صدا نفس نفس زدنهات با دیدنت حرارت عجیب تنت میان بوسه خندیدنت ببر مرا به...
فکرت جاریه توو تار و پودم من همونی ام که بودم سوخت در عشقت وجودم دیدمت از دور تمام جونمو حسرت گرفت باز هم این قلب بی طاقت گرفت باز تا حرف تو شد عاشقت ل ل لکنت گرفت من همونیم ام که بودم اون که با دنیا به خاطرت...