یه کافه یه قهوه با رویای تو یه قلبی که مونده توو دنیای تو یه ساعت که کوکه به وقت قرار یه دنیای حسرت دل بی قرار یه آدم که خیره شده رو به روش همونی که بودی همه آرزوش همون که به یادت نفس میکشه تو که نیستی دورش...
یه کابوسه نبودنت توو این خونه بگو بازم منو دل کندن آسونه آهای عروسکم بخونم لالایی واسه کی بیداری نه واسه ی چشمم برا اون که دلش به تازگی بردی بگو این یه کابوسه فاصلت تا این قلبم منی که عمرمو پای چشات دادم عروسک زیبای قلبم بخواب آروم که...
نرو نه حیف اشکای من که وجودت کل دنیامه داری میری دلم گرفته گفتی از دلم سیری نگو نه حیف اون حرفا منو تنها نزار با این همه دردامو خرابم نگو دوستش داری نده عذابم من اونم که پی چشمات همه دنیارو میگشتم رسیدم به آینده تمومه راهو برگشتم کی...
صدای پای تو دیگه توی این خونه حس نمیشه خاطره ی رفتن تو تو این شبها قصه میشه دور چشاتو خط بکش خط خطی شه بغض چشاش شبو با این قهوه تلخ دیگه قرص خواب نمیخوام بدی و دردات ماله من خوبی و قلبم ماله تو جای تو خالیه باز...