میخوام از عشقت بخونم از نگاه شر و شورت از دلی که تنگه واست دستایی که خیلی دوره به کسی چیزی نگفتم که دلم بمونه تنها ولی خب چجوری باید ساخت با این غربت شبها میخونم برای چشمات به چشات بگو غریبم سحر اون نگاهو میخوام اون نگاه دل فریبم...
یارا صبوری چقدر سخته سخته تحمل همه هفته هفته و ماهم همه سر شد سر شد دلم عشقو از بر شد روز و شبها و هم سوز و سرما بدون تو طی شد کجایی یاد میثاقت اینک فتادم که گفتی دگر جفت مایی از جفایت ببین سر نهادم به کوه...
حواستو به من بده بپرس ی کم ازم چمه واسه ی لحظه هم شده ببین که طاقتم کمه بهانه هاتو گوش دادم به پای تو که افتادم بردی ولی پس بده اون قلبی که ساده بهت دادم فکر نکنی که راضیه دنبال چاره سازیه بهم میگه چاره نیست خودشو گول...