زندگی چیز کمیست آن لباس شب عید است اتو کرده و ناب یا پریشانی آن ماهی جا مانده ز آب کوچ بی مقصد یک قاصدک است و وداع با نفس سبز بهار حال بی خود شدن از خود از سرمستی بوییدن یک نار زندگی شعر من است خالی از قافیه...