مکُش به تیغِ جدایی به هر بهانه مرا...
خواهم که با خیال تو شب ها به سر برم خود می برد خیال تو از دیده خواب را
که گفت خانه ی دل کردم از غمت خالی؟ نکرده ام... نکنم هرگز این... خدا مکناد!