جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
قصه از طعم دهان تو شنیدن داردخواب، در بستر چشمان تو دیدن داردوقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیمدست در دست تو هر کوچه دویدن داردتاک، از بوی تنت مست به خود می پیچدسیب در دامنت احساس رسیدن داردبیخ گوش تو دلاویزترین باغ خداستطعم گیلاس از این فاصله چیدن داردکودکی چشم به در دوخته ام تنگ غروبدل من شوق در آغوش پریدن داردبوسه سربسته ترین حرف خدا با لب توستاز لب سرخ تو این قصه شنیدن دارد...