سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
مادرم همیشه آخرین نفرى بود که گرسنه میشد،آخرین نفرى بود که مى خوابید و صبح ها زودتر از همه بیدار میشد...چاى شیرین و نان داغ و پنیر قبل از مدرسه،رنگین ترین سفره ى صبحانه دنیا بود.مادرم هیچ وقت صداى درد و مریضى هایش در نمى آمد ولى تمام آه و ناله هایم را خریدار بود!مادرم همیشه همینقدر بهشتى بود!...