یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفروَ مسیری که فقط با یکی از ما دو نفر ...یکی از ما دو نفر خواب عجیبی دیده استترسش این است مبادا یکی از ما دو نفر...قول دادیم به هم عاشق هم می مانیمبه نظر می رسد اما یکی از ما دو نفر ...گله ای نیست خدا خواست که آواره کندیکی از ما دو نفر را یکی از ما دو نفرچقدر سخت گذشت و چقدر پیر شده استپشت این پنجره حالا یکی از ما دو نفرآخرین حرف دلش نامه ی کوتاهی بوددوستت داشتم امضا : یکی از ما ...