پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از روزهای رفتنت پاییزتر بودماز شمس های دیگرت تبریزتر بودمباران اگر آنسوی شیشه داشت می باریداین سوی شیشه بی هوا من نیز، تر بودمیک شب اگر دستت به تار موی من می خورداز نغمه ی داوود شورانگیزتر بودمشاید اگر یوسف به قلبم فرصتی می داد…از تیغ چاقوی زلیخا تیزتر بودمشاید تمام چشم ها را کور می کردمشاید که از قوم مغول چنگیزتر بودم…یک مزرعه اندوه در من مانده… حقم نیستمن با تو از هر دشت حاصلخیزتر بودمرسم بزرگی را به جا هرگز ...