سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
مادر بزرگم آخرِ همه ی تلفن هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده بودم صداتون را بشنومما هم که جوان و جاهل،چه می دانستیم صدا با دل ِ آدم چه می کند......