جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
صد درد دل به سینه و دل جای دیگری استباز این خرابه خانه رسوای دیگری استباز این غریبه کیست که دل می برد ز خلق ؟مجنون کشی به شیوه لیلای دیگری استبا یک نگاه حرف دلم را جواب گفتشرح حدیث دل به الفبای دیگری استدیروز وعده داد به امروز و روشن استامروز هم اشاره به فردای دیگری استزاهد ز چشم مست تو منعم همی کندتنها جواب بی بصری وای دیگری استما سال هاست خیمه به دشت جنون زدیمبیچاره عقل بر سر سودای دیگری استما را بس است ، دست...
هزار قصه نوشتیم بر صحیفه ی دلهنوز عشق تو عنوان سر مقاله ی ماست......