بدترین اسهال عمرم رو موقع رژه تو خدمت داشتم، یه پا میکوبیدم یکم نشتی میدادم
هفته پیش زن داییم تو سوپ خامه ریخته بود خیلی خوشمزه شده بود اومدیم خونه مامانم سوپ درست کرد خواست مثلا روی زن داییمو کم کنه ، تو سوپ خامه شکلاتی ریخت! الان بیمارستان خاتم الانبیا تو بخش اسهالیا ایم
خوشبختی مثل یبوست میمونه ، هی فکر میکنی داره میاد ولی نمیاد. بدبختی هم مثل اسهال میمونه، هی فکر میکنی تموم شده ولی بازم میاد