یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
پیدا بکن یک آدم ، آدمتری راوشانه های محکم و محکمتری را آقای خوبی که دلش سنگی نباشدمعشوقهای دوستت دارم تری را!من را رها کن هر چه می خواهی تو داریاز دست خواهی داد چیز کمتری را با گیسوانت باد بازی کرد و رقصیدو زد رقم آینده ی درهمتری را تو آخر این داستان باید بخندیپس امتحان کن عاشق بی غمتری را من می روم آرام ، آرام از همه چیزهر روز می بینی من مبهمتری را من را ببخش از این خدا حافظ، خداحا...پیدا نکردم واژه ی مرهمتر...