یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
من ھمونم که میخواد بین تموم آدمادلش و به دستای تو بسپرهدوس داره تو انفرادیه چشاتیه جوری حبس ابد بش بخورهھیچ جا قد زندون چشمای تورنگ آزادی نداره عزیزم!انفرادیه چشات و چند میدی؟!واسه ی یه شب اجاره عزیزم!نمیخوام تبرئه شم از تو چشاتپس بذار بسته بمونن مژه ھات!جرم من زیاده چون که عاشقم!منو ھم اضافه کن به کشته ھات!حقته ازم شکایت بکنی!آخه من به زور نشستم تو نگات!ولی تکلیف دل من چی میشهافتاده توی سیاه چال چشات؟١ھر جوری میخو...