ای زورمند، روز ضعیفان سیه مکن خونابه میچکد همی از دست انتقام
گر جور روزگار کشیدم، شگفت نیست یارای انتقام کشیدن نداشتم
در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن این قضاوت انتقام از بی گناهی دیگر است
بد مکن هرگز / بترس از انتقام روزگار آری آری چاه کن افتاده دایم چاه را
انتقام می گیرم از چشم هایت به خاطر تمام لحظاتی که بهانه ی اشک هایم تو بودی
آنکه انتقام می گیرد یک روز خوشحال است و آنکه می بخشد یک عمر...
در انتقام از تو /کمر دوباره بستم بی وقفه روی اسمت /خط سیاه کشیدم
نه اهل جبرانم نه اهل انتقامم خودم باید دقت می کردم تو انتخابم
انتقام...؟ نه عزیزم وعده ی ما باشه روزی که دلتنگم شدی