پسربه مادرگفت: تونمازمیخونی .. روزہ میگیری.. خدا بهت هیچی نمیدہ ... ولی من نه نمازمیخونم نه روزہ میگیرم ، هرچی خواستم خُدا بهم دادہ.... پسرنمیدانست مادرفقط ازخدامیخواست هرچه پسرش میخواهدبه اوبدهد....