پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دست من نیست که اینگونه دلم غم داردناخودآگاه به یاد تو بهم میریزم...
تو از میان همه،انتخاب من بودیچرا نتیجه ی آراء ز نام تو خالیست؟ ...
آخر سال است و رایج،شیوه ی تفریح تومیپری از روی قلبی که خودت سوزانده ای...
دلیل سرخی این گونه ها که سرما نیستهلال روی تو احمر نموده روی مرا...
سیزده بار اگر جان بستانی از منباز تا زنده شوم با تو گره خواهم خورد...