متن طنز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات طنز
دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم
یه پیرزنه اومد گفت: خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من
گفتم: مادر جان غذا تموم شده
گفت: خدا بزنه تو کمرت و رفت…
رفتم خونه مادر بزرگم یه کاسه مغز پسته گذاشت جلوی من چند تایی خوردم دیدم
پسته ها نم کشیده گفتم ننه پس چرا اینا اینجوریه
گفت: اینا توی سوهانا بود که داییت سوغاتی آورده بود سوهانهاشو مکیدم اینم پسته هاشه من که دندون ندارم خب!
امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم
رفتم بیرون میپرسم چی شده !
بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم
واسه مامانت تعریف کردم
اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی
دوستم دعوتم کرد به گروه
وارد شدم میبینم فقط منو خودشیم(!!)
میگم خب میومدی pv
میگه
نه اینجا بزرگتره
به مامان بزرگم می گم یه جمله خبری بگو، می گه: نوه م خنگه.
می گم سوالی بگو، می گه نوه م خنگ بود و من نمی دونستم؟
می گم امری بگو، می گه خنگیتو تابلو نکن!
می گم میشه خنگ توشون نباشه؟ میگه اونوقت میشه نوه یکی دیگه نه...
یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه
که وقتی گرسنت می شه نمی تونی درس بخونی
وقتی هم که سیر می شی نمی تونی درس بخونی
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره
یا گرسنه ای یا سیر …
من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن
بعد خودشونم یادشون میره کجاس…
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو ۷ تا سوراخ موش قایم می کنیم تبحر خاصی دارن!!!
یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه، مدام بهانه می گیره و … به نظرتون اگه بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب می شه؟
یه روز به لقمان گفتن «ادب از که آموختی؟» سرش رو به علامت تاسف تکون داد و گفته خسته نمی شین از این مسخره بازیا؟
دیشب پوست هندونه رو گذاشتیم دم در
مامور شهرداری آیفونو زده میگه :
با ژیلت تمیزش کردین؟
یعنی دیگه آب شدیم رفتیم تو زمین….
نمیفهمه گرونیه
دو قانون اصلی برای ازدواج:
۱- قبل ازدواج خیلی خوب فکر کنید .
.
.
.
.
.
۲- بعد ازدواج دیگر اصلا فکر نکنید !
چون اگه تو قانون اول خوب فکر میکردی کارت به اینجا نمی کشید .
مثل بچه خوب سرتو بنداز پایین زندگیتو بکن ! دیگه...
سر امتحان شهری دختره اومد نشست پشت فرمون
سرهنگه گفت روشن کن برو عقب.. !!
دختره ماشینو روشن کرد
پیاده شد رفت عقب نشست
بچه ها وقتی بال مرغ کباب میکنین بهش نمک نزنین ….
اونجا زیر بغل مرغه خودش عرق میکنه شوره
جوک مهمونی
“ببخشید دیگه، خوب نشده بود” چیست؟
یکی از جملاتی که میزبان بعد شام میگه
تا مهمون ها شروع کنن به تعریف از غذاهاش
ما زشتا رو وقتی میخوان دلمون نشکنه
بهمون میگن چه چهره معصومی داری :/
1. همان، ص 410.
غفلت از خدا
زرتشتیئی را گفتند: «انّا لِلّه و اِنّا اِلَیه راجِعُون» را تفسیر چه باشد؟ گفت: من تفسیر آن ندانم، اما این قدر به یقین دانم که در میهمانی و عروسی و مجلس انسش نگویند
1. کلیات عبید زاکانی، ص 475.
سرباز فراری
سربازی را گفتند: چرا به جنگ نروی؟ گفت: به خدا سوگند که من یک تن از دشمنان را نشناسم و ایشان نیز مرا نشناسند، پس دشمنی میان ما چون صورت بندد؟
شوهره به خانومش پیام میده «گل سرخم سفره ی ناهارُ آماده کن یه ربع دیگه میرسم خونه»
وقتی میاد خونه میبینه خانومش غذاها و مخلّفات و …. را روی میز چیده و قشنگترین لباسشو پوشیده و آرایش و . . .
شوهرش میپرسه خبریه ؟
خانومش میگه: عزیزم امروز برای...
یکی از مربیای آموزشگاه رانندگی تعریف میکرد
برای خانمی دور دو فرمون رو توضیح دادم
خانمه هم با کلی دقت گوش میداد
منم خوشحال شدم
گفتم
خانم متوجه شدین ؟
گفت بله فقط برای دور
دو فرمون اون یکی فرمون کجاست ؟
یه نفر از یه رهگذر می پرسه: آقا می بخشید اون ور خیابان کجاست؟.
رهگذر با دست طرف دیگر خیابان رو نشان می ده.
میگه والا من الان اونجا بودم گفتن اینجاست!.
بانکیه به مشتری خانم گفت:این وجه رو بریزم به حساب جاریتون؟.
خانم با تعجّب گفت:چرا حساب جاریم؟.
اصلاً اون چیکار ست که همه جا هوای اونو دارن!.
نه آقا بریزید به حساب خودم.
به ترکه میگن با کاروکوشش جمله بساز،می گه شلوار کار من کوشش؟