جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
پدرم گفت : پسر جان به کسی دل ندهی!دل که نه؛ حضرت بانو سر و جان را برده است...
بی رحم ترین قطعه پاییز چنین است:باران بزند، شعر بیاید، تو نباشی ...
والله که من شعر برای تو نگفتمهر بار ز لبهای تو گفتم غزلی شد ...!...
گندش بزند شهر چه عیدی و چه جشنی!؟یک شهر شلوغ و منم و خاطره ی تو!!...