جز سرِ زانو نمی باشد مرا سرمنزلی!
ذره را هر صبحدم خورشید پیدا می کند عاشق بی طالعی چون من درین عالم کجاست؟
دلم بگرفت از الفت، رمیدن آرزو دارم
با غمِ عشق نشاطی ست که با شادی نیست...