دَر پنجرهِ چشم هایشان خیره می مانند به چشم های من از نگاه من میترسند به فکرشان جز یک چیز خطور نمی کند کهِ من پاییز می شوم وقتی تابستانم می رود... میثم قره باغی (نفیس)