شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
و می رسد روزی که بی هیچ دلبستگی همه و همه چیز را رها خواهم کردفضای مجازی را...دوستانم را...خانواده ام را . ..نگرانی هایم راحتی علاقه ام را جا خواهم گذاشتباخیالی آسودهکتاب هایم راسیگار و فندکی که از دست فروش تاترشهر خریدم رادوربین عکاسی ام راو گلدان جانِ محبوبم رالیوان و تی بگ هایم رابرخواهم داشت و بی خبر وقتی تیغه ی آفتاب مماس کوه است خواهم رفت...اگرعشق ،عشق باشد خودش به دنبالم می آید و مرا بی نیازتر اما وابسته تر برمی...