پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یک اخلاقیات باور انسان را در مقامِ حیوانی معقول تعریف می کند. این تعریف همان ذات است. اسپینوزا هرگز ذاتی برای انسان تعریف نمی کند و انسان را حیوانی معقول نمی داند. او انسان را با آنچه می تواند انجام دهد تعریف می کند: با بدن و با نفس. اگر بگوییم که ذاتِ انسان نه معقول بودن بلکه چیزی است که می تواند انجام دهد، مسئله چنان تغییر می کند که امرِ نامعقول نیز بدل به چیزی می شود که انسان می تواند انجام دهد. مجنون بودن نیز جزیی از قدرتِ انسان است....
نیچه، آفریدگارِ فلسفهیِ ارزشها، اگر اندکی طولانیتر زیسته بود، میدید که انتقادیترین مفهوم در خدمتِ بیروحترین و پستترین همسانگریِ ایدئولوژیک قرار گرفته است؛ میدید که ضربههایِ چکشِ فلسفه به تملّقگویی بدل شده است؛ میدید که جایِ مجادله و ستیزهجویی را کینهتوزی، نگهبانِ غُرغُرویِ نظمِ مستقر، سگِ نگهبانِ ارزشهایِ جاری گرفته است. میدید که تبارشناسی گرفتار در چنگِ بردگان، کیفیتها را فراموش کرده است، خاستگاهها را فراموش کرده است....