عمه جان نازم تو را دوست دارم
من چه خوش شانس ام که تورادارم
تو خوبی خوش زبون
فاطی جون مهربونم
میگی برای بهراد
قصه های شاد شاد
دست پختت بی نظیر
غذاهات خیلی لذیذ
تقدیم به فاطی جونم ❤️
دیشب که بارون آمد
بارون تندی آمد
لب پنجره نشستم
وقتی چکیده تو دستم
حس کردم تو جنگل هستم
زیر درختا نشستم
یا که سوار چرخم
تو سبززار می چرخم
آها ی آهای بهاره
عید آمد دوباره
سبزه و شکوفه داره
گل های زیبا داره
میوه های خوش آب و رنگ
آسمون خیلی قشنگ
درختا از خواب پا میشن
پرنده ها آواز می خونن
پروانه ها شادی می کنن
با گلها بازی می کنن