متن آهنگ فریاد حامد ورمزیار

به شکل ماهى هاى خفته در آب

شبیه یه عکس مرده در قاب تو ظلمت تا فراموشى رسیدم

در حس تنهاییه یک شب مهتاب دلم از جنس سخته یک سکوته

که دل رحمیش و عمریست فروخته به تاوان همه زجری که دیده

گلی رو از درون ریشه چیده صدای خسته و نالانی که میده عذابم

به جنگ خنده انگاری نشسته توی خوابم زده مهر سکوت رو درد و کینه ی دل من

به پای سادگی هایی که رفته تا ببارم

نمیشه دیگه از روزای خوب گفت

حالا که این لحظه ها پر شده از غم به دریای جنون انگار رسیده

دو چشمی که شده اشکای نم نم به رسم عاشقی های دروغین

تمام روزگارم رفته بر باد همه نور و از چشمام گرفتن

منم از جنس بغض و درد و فریاد صدای خسته و نالانی که میده عذابم

به جنگ خنده انگاری نشسته توی خوابم زده مهر سکوت رو درد و کینه ی دل من

به پای سادگی هایی که رفته تا ببارم



Hamed Varmaziyar Faryad Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ فریاد حامد ورمزیار

شعر آهنگ فریاد حامد ورمزیار

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه فریاد حامد ورمزیار

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید