رو به روم یه بوم نقاشی چند تا تصویر توو خیالم یه خورشید پر نور و یه خونه در جوارم یه درخت سبز و جاوید سایه کرده تا همیشه یه نسیم روح انگیز چشمه ای که ساکن نمیشه همه چیز هست توی بومم که تورو عاشق بدونم پرواز پرنده ها...
به شکل ماهى هاى خفته در آب شبیه یه عکس مرده در قاب تو ظلمت تا فراموشى رسیدم در حس تنهاییه یک شب مهتاب دلم از جنس سخته یک سکوته که دل رحمیش و عمریست فروخته به تاوان همه زجری که دیده گلی رو از درون ریشه چیده صدای خسته...