خانه اندوه تو دارد کاش برگردی بمانی ریشه هایم بی تو خشکید ای بهار مهربانی
گر چه بیرون آفتابی ابر و بارانست در من سیل هر دم میخروشد رد طوفان است در من باد مینالد که برگرد ابر میگرید که بازآ بغضه طاقت هم شکسته صبرر میگوید که بازآ
بی تو در طوفان آهنگ تک درختی بی پناهم آشتی ده خانه را با صدای آبیت تیره شد تاریک شد جانم از بی تابیت
در سکوت بی کسی تا کی این دلواپسی
نشسته کوه های درد به شانه های من اگر چه ایستادم شکسته پای من
مرا به چنگ تیرگی رها مکن رها مکن چراغ خانه را بر افروز
در این غمو رها مکن رها مکن چراغ خانه را بر افروز آشتی ده خانه را با صدای آبیت تیره شد تاریک شد جانم از بی تابیت