بی اختیار سلام الان نشستی دقیقا تو چه حالتی پیشه اونی یا توام تنهایی راحتی
الان پیشه کی و کجا اصا ساعتش مهم هست من که رو ساعتا زومم هنوز نا رفیق بگو چرا دلت واسم شبا تنگ میشه روزا درگیر خودتی کی باهات هماهنگ میشه
آه هنو بدقولیات سر جاشه یا نه اونم افسردگی داره از تو خرابتر دیده فرق نکردم یه مدت نبودم فقط زود عصبی میشم الان یه خورده ام حسودم
فرق نکردم نگاهام همونه چون مثه اونا که پیشت اسم میبردن نبودم سر تو با همه بد صحبت کردم الان عصبی تره خب برخورد از قبلا
خوبه شرایط بعد من چی میشه هر کی بد تو گفت باهاش یه جا برخوردم کردم یکی مهمون چشماته کسی جز من نمیدونه نشستم پای این تقویم تا برگردی به این خونه
حواست هست کجا میری شبا این جاده بارونه همین لبخند و مهمونی همین لبخند و مهمونه
چراغا خاموشه و چشام بستست یه بدمست یه در به درم خستست
دیوارا حالتو میپرسیدن ازم میگه بذار خالی بشه دورو ورم برگرده بگو بعد تو پس چیکار میشه کرد وقتی عاشقی تو دلم فقط یه بار ریشه کرد
مثه منی یا که تو موندی به خودت راستی رفیقای توام باهات سیگار میکشن آها هنو خونوادت گیر میده سریع بهت یا اونام کنار میام با این تیپی که زدی ست
هنوز احترام اون روزا رو داری منم بد دلم میلرزه یکی رد میشه شبیهت هنوز تو گوشیمه عکساتو میبینم بعضی شبا تو خوابمی میام دستاتو میگیرم
هنوز بعضی روزا میام تو مسیرت اونکه هر جا ببینمش هنوز دستپاچه میشینم حواست هست کجا میری الان چند روزه پاییزه غرور و از چشات کم کن غروبه شهر غم انگیزه
نبودی ساعتا مردن از اون روزا که بیزارم تو برگرد به این خونه شبا تا صبح بیدارم رفتی دونه دونه خاطرات تو چمدونه نمیدونه نمیتونه دوره کنه یه دیوونه دوره خونه
هرجا میره جوره دوده دوره خونه نوره خوب خیابونا رو به رومه بگو الان درست زومی رو چی کجا اونجا براهه دود و دم هنوز زوری میری شمال
هنوز یاد یادم تو رو فراموشی هر کی بگه سلام خوبی الان زودی میگی شما ببین اونکه کنارشی دیوونش بودم یه روز یه قولی داد نموند ولی من تا تهش موندم
اینکه بغلته نمیدونه بگو تو این خیابونا شبا چرا آوارش بودم از این خاطرات گذری زیاده باشه بارونو دوست دارم زیرش یکمی پیاده
یاد جای پای خاطراته اونه شبا تو بغلشه یا باهاش یه وری میخوابه