همونی که بهش میگفتی به درد هم نمیخوریم رفت کجاشو نپرس همین روزا بهت خبر میدن اگه خواستی ببینیش میتونی فقط به عکساش نگاه کنی
حسرت اشتباهاتو بخوری چون دیگه نیست همونی که یه روزی همه ی آرزوش بودی و فردای نزدیک تمامه آرزوته
برای همیشه خدانگهدار دیوونه ی این شهر با افتخار ببین الله وکیلی کمرمو بد خورد کردی اینم میگذره
ولی یه چیزو یادت نره یکی اون بالاست به اسم خدا اون بینه منوتو قضاوت میکنه
درسته کسی و نداشتم ولی اون تاوان منو از تویه لعنتی میگیره چرا همیشه وقتی یکی و دوست داری تنهات میذاره و میره
چرا اصا تو اوجه جوونی باید قلبم بگیره چرا باید هر چیزی رو که میخوام فقط حسرت بخورم چرا وقتی شبا همه خوابن من باید خون گریه کنم چرا هر چیزی که آرزو داشتم سهم یکی دیگه شد رفت
چرا باید همیشه دلم پر باشه از بغضو از حرف چرا این همه آدم تو دنیا ولی من هیشکی و ندارم
چرا باید تا یکی حرف میزنه باهام بگم ببخشید من یکم اعصاب ندارم صدای شکستن تو خونه همش داد و بیداد مادرم با اشکه چشماش هی بهم امید میداد
شکایت از خونه ی ما شکایت از همسایه ها شکایت از شکستنمو شکایت از عربده ها خیلی وقتا آبروی این خونمون به تار مو بنده این خونه یه پسر دارن که اصا نمیخنده
اصا بعضی وقتا اینقد بد رد میده که باباش گریه میکنه با طناب دستاشو میبنده رفتنه تو یعنی بارون شد گریه رفتنه تو یعنی رگای من هدیه
رفتنه تو یعنی تا صبح بیدارم رفتنه تو یعنی هنوز خیلی دوست دارم دنیا غریب گیر آورده کمر به نابودی بسته رفتنه تو یعنی همه بریزن رو سرم
میخوان زمینم بزنن میگن نخون دیگه بسه ببین از ضبطه ماشینا همه چی مشخصه
بهت قول میدم یه روز یه جا منو گوشه ی خیابونا پیدا میکنی
سرو وضعمو میبینی دلت میسوزه به حالم گریه میکنی من آغوشه مادر نداشتم گفته بودم بی کسه مهرابت
من امانت مادرم بودم خداحافظ بی سایه قسم میخورم واسه اینکه عذاب نکشی هر جا بری مهراب نباشه
یه دنیایی واست بسازم اون دنیا که به جز رنگ چشات هیچ رنگی نباشه گفته بودم بهت ناموس پرستم یه جوری ازت مراقبت کردم
که بعد مرگم هر کی یادم بیفته پشته سرم بگه رو دستش نباشه چرا هر کی به ما که میرسه فقط خیانت میکنه چرا باید تو هر جمعی باشم یکی منو تحقیر بکنه
چرا هر چی که سعی میکنم رو این لبم لبخند نمیاد چرا حتی تویه خونوادم هیچ کسی منو نمیخواد چرا باید حتی مادرم هیچوقت منو درکم نکنه چرا باید همیشه بترسم که یکی منو ترکم نکنه
چرا این همه خوشبخت تو دنیا ولی من یه آدمه بدبختم چرا خدا واسه همه وقت داره ولی من تا حرف میزنم تموم میشه وقتم مشتامو میکوبم روی همون دیواری که از خونم ا قرمز شده بود عکسای تو روش بود
اصا نگاهی انداختی به این سینه ی پاره همون سینه ای که یه روزی قلب عاشق توش بود موهامو بلند میکنم میخوام دنیات بلرزه درگیر رویای توام میفهمی هرزه
اصا قسمت نمیشه انگار تو ماله من بشی انگار خدا از رابطه ی ما دوتا میترسه قرصام تموم بشه کلم تو دیواره قرصام تموم بشه خون ازم میباره
قرصام تموم بشه قلب درد میگیرم اصا هر چی که پیش بیاد میگم به یرم اگه می موندی من هنوز نفس داشتم هنوز یادگاراتو از تویه خونه بر نداشتم
من دلگیرم از همه اونایی که بودن ولی آخرش با اشک چشامو سوزوندن