گریه نکن که دریا میعادگاه ما بود تو اوجه بغضو سوختن دریا پناه ما بود
قرار نبود به جای طوفان آتیش بپا شه قرار نبود که دریا مسلخ عشقه ما شه هراس ناشناسی بود تو چشم آبیه دریا منو این عرشه ی خالی تو روی اسکله تنها
همه موجو و تلاطم بود ولی بارون نمیبارید نباید دل به دریا زد اینو چشمای تو فهمید تو چشمای تو میخوندم که سکاندار ما باده نباید دل به دریا زد که شب بدجوری جلاده تو فکر بغضه من بودی همیشه مثله یک همدرد نمیدیدی منو وقتی که طوفان بدرقم میکرد
نمیدیدی منو وقتی که طوفان بدرقم میکرد
حلالم کن میدونم نصیب موجو طوفانم منو دست خودم بسپار که امشب رو به پایانم
یه دریا فاصله داریم نمیشه غرقه هم باشیم نترس از این شبا وقتی قراره دیگه تنها شیم تو فکر بغضه من بودی همیشه مثله یک همدرد نمیدیدی منو وقتی که طوفان بدرقم میکرد