متن آهنگ آدم دال باند

از آن سوی شب می آیم باری از حسرت بر دوشم

خورشیدی پنهان در دستم آوازه باران در گوشم مانده در بیتابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من

روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من

سیب رویاهایم را چیدم از باغ باور

با فریب حوا میروم از آنجا رو به دنیایی دیگر پیشه رویم میبینم شهری از غوغا لبریز

شهر سرگرمیها شهر دلتنگیها شهر سرمای پاییز تقدیرم را در من بشکن آزادم کن از جنگیدن

آیینه ام بودی ای کاش بر گردانی من را به من مانده در بیتابی در شبی مهتابی قصه گوی تنها من

روز و شب سرگردان در میان طوفان ماهی بی دریا من قصه گوی تنها من ماهی بی دریا من



Daal Band Adam Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ آدم دال باند

شعر آهنگ آدم دال باند

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه آدم دال باند

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید