رو کرد به ما بختو فتادیم به بندش , رو کرد به ما بختو فتادیم به بندش ما را چه گنه بود ما را چه گنه بود خطا کرد کمندش ما را چه گنه بود ما را چه گنه بود خطا کرد کمندش با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد با آن همه دلداده , با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد با آن همه دلداده , با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد ای من به فدای دله دیوانه پسندش , ای من به فدای دله دیوانه پسندش
نرگس ز چه بر سینه زد آن یار فسونکار ترسم رسد از دیده ی بدخواه گزندش شد آب دل از حسرتو از دیده برون شد آمیخت بهم تا صفه مژگانه بلندش در پرتو لبخند رخش وه چه فریباست چون لاله که مهتاب بپیچد به پرندش گر باد بیارامد و گر موج نخیزد , گر باد بیارامد و گر موج نخیزد دل نیز شکیبد مخراشید به پندش ای من به فدای دله دیوانه پسندش با آن همه دلداده , با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد با آن همه دلداده , با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد ای من به فدای دله دیوانه پسندش , ای من به فدای دله دیوانه پسندش ای من به فدای دله دیوانه پسندش , ای من به فدای دله دیوانه پسندش