رو کرد به ما بختو فتادیم به بندش , رو کرد به ما بختو فتادیم به بندش ما را چه گنه بود ما را چه گنه بود خطا کرد کمندش ما را چه گنه بود ما را چه گنه بود خطا کرد کمندش با آن همه دلداده دلش بسته ی...
میخوام از این دیوونه تر شم عمریه به عشقت اسیرم وقتی دلت میگیره ای کاش باشم که دستاتو بگیرم انکار کردنت محاله تب میکنم وقتی که دوری تو باشی و من بی تو باشم خیلی برام سخته صبوری نگو تمومه غصه ی ما نگو که ماله هم نمیشیم ما دل...
می ترسم از حسی که پنهونه از تو و این احساس پیچیده از خط پایانی که نزدیکه از این منه از عشق ترسیده می ترسم از احوال امروزم در من حلول تو ارادی نیست وقتی که بارون بی تو می باره حتی نفس های من عادی نیست دلتنگ میشم میره...
دلشکسته شدم با یه مشت خاطره دل به دریا زدم تا که یادم بره عاشقی کردم اما دلت سنگ بود بعد تو زندگی سرد و بی رحم بود عادت من شده گریه با لحظه ها پرسه در عالم تک تکه عاشقا ریشه در فکر من کرده رویای تو آتشم زد...
یادت نرود هر شب ز سرم خاطره م بوی تو دارد با تمام جان من میرود نگار من دل به دریا بسپارد ای که تمام عاشقی خلاصه میشود ز تو بی تو چگونه می توانم از زمان گذر کنم با دلم سفر کنم بی تو هرگز نتوانم جان و جهان...