متن آهنگ دچار فرزاد فرخ

بی تو هیچ پنجره ای بر دل من باز نشد

من به سرزمین دلتنگی تو تبعیدم آتشم میزند هر شب خیالت با من

عشق یعنی همین سوختن و تنها ماندن بی گمان غرق هوایت میشم

باز از تو تمامم جاریست هیچ زخمی در تنم جا نماند

جز عشقت جز عشقت که یه زخم کاریست من دچارم به تو و معجزه چشمانت

به همان خاطره ی لمس تب دستانت به همین شعری که از چشم تو من آموختم

آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم من دچارم به تو و معجزه چشمانت

به همان خاطره ی لمس تب دستانت به همین شعری که از چشم تو من آموختم

آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم

در و دیوار جهان پر شده از تصویرت

خواب و بیداری من چیست بگو تعبیرت من که آزادم و از فکر جهان بیزارم

ترس دارم بشود فکر کسی درگیرت من دچارم به تو و معجزه چشمانت

به همان خاطره ی لمس تب دستانت به همین شعری که از چشم تو من آموختم

آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم من دچارم به تو و معجزه چشمانت

به همان خاطره ی لمس تب دستانت به همین شعری که از چشم تو من آموختم

آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم



Farzad Farokh Dochar Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ دچار فرزاد فرخ

شعر آهنگ دچار فرزاد فرخ

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه دچار فرزاد فرخ

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید