آرامش من آینده ی من در دست توست پروانه ی من قلبم رو ببین سرمست توست آینده ای روشن من با تو بسازم دنیامو بغل کن ای محرم رازم زیبا گل مهتابم هرگز هرگز هرگز که از تو دست بردارم من قلبم وابسته شد به آن چشمانت وای دنیا دنیا...
تا تو را دیدم و آنی دلم را به دلت باختم چه رویاهایی که با نگاهت در سرم ساختم من کویری خشک و سوزان تو باران شدی در قلبم و جان دادی خوشحالم ای پری رو مرا در خانه قلبت جا دادی جان، جان به قربانت کنم ای خوب خوبان...
بی تو هیچ پنجره ای بر دل من باز نشد من به سرزمین دلتنگی تو تبعیدم آتشم میزند هر شب خیالت با من عشق یعنی همین سوختن و تنها ماندن بی گمان غرق هوایت میشم باز از تو تمامم جاریست هیچ زخمی در تنم جا نماند جز عشقت جز عشقت...
ترس از چی داری که نمیذاری به تو من نزدیک تر شم تو وقتی میخندیدی بغلم کن که من عاشق تر شم نفسم به نفست بنده عشقم دلو از جا میکنه با خنده عشقم دل من با دل تو وابستگی داره جون من به یه نگاه تو بستگی داره نفسم...
عاقیت تقدیر بینه ما دو تا ساخت از منه آزرده دل دیوانه ی بیمار ساخت عاقبت عشقت مرا رسوای این دنیا کرد دور شدم از چشم تو من ماندمو یک کوه درد خاطراتت میزند آتش به قلبو جان من روح من را میبرد پیشه تو ای مهربان من من هنوزم...
به من تو خیاله خودم بی تو پرسه زدم منو برد به همان شبی که به چشای تو زل میزدم من به دنیای تو با این احساس ناب عادت کردم بعد از آن شب سرد هر نگاه تو را عبادت کردم آه که نبودت به من آتشه جان زد سوختم...
من به تو فکر میکنم هر روز هفته رو از تو خواهش میکنم از پیشه من نرو دلم همش واسه تو داره هی چنگ میزنه این صدای قلبمه که داره آهنگ میزنه وای اون خندیدنت یهو رنجیدنت بوی عطر پیرهنت هر روز تو رو دیدنت دیوونه تر میکنه منو وابسته...
تو را به دنیا ندهم با عطر هوایت به رویا بروم وقتی که تو باشی دل آرام شوم جانم تو بخند که آرام شوم من عاشقه چشمان سیاهت شوم دلبسته ی آن طرز نگاهت شوم آنقدر که رخسار تو زیباست مرا دیوانه ی خود کرد هر بار که دیدم تو...
تمامه من برای تو تویی که جانه من شدی ز عشقه تو چه بیقرارم نترس از این وابستگی از عادتو دلبستگی که بی تو من نفس ندارم تو حق نداری بعد از این دست مرا رها کنی آتش به جانمان زنی به قلبه خود جفا کنی کن بیش از این...
دوستت دارم منه دیوانه در قلبم عشقم شدی دردانه باز مثله هر شب حرفمو گوش بگیر منو آرام کنو خاموش بگیر من به تو دل بستمو بس تو ناز کنی منه مغروره پر احساسو تو آغاز کنی دوره تو میگردمو میخندمو دل به تو که جانمی میبندمو من به تو...
باز نمه بارونه دله دیوونه هر لحظه که داغونه میگیره بهونه از عشقی که از دست رفت دلو ول کرد رفت از قلبی که تنها شد بی رویا شد از وقتی که تنهام همش به تو فکر میکنم بعد تو باید برم یه جایی گم بشم هنوز من عاشقه توام...
چشمان مستت منو دیوانه کرد این دل عاشق شد منو ویرانه کرد آغوش گرمت بوی عطرت با قلبه خستم دل به تو بستم نم نمه باران یه دله آرام این قلبه من با تو میشود آرام موهاتو وا کن منو صدا کن این ترسه دوریتو از من جدا کن نم...
در نگاهت دریا رو دیدم موج چشمت به رویا کشیدم بی هوا غرق شدم در نگاهت ببین عاشقانه تو را میپرستم هر کجا باشی عشقه تو با من است بی بهانه ببین با تو هستم آن نگاهت مرا تا خدا میکشد گر نباشی شوم عاشقی دل شکسته طعم عشقت هنوز...
هوای من برای تو اگر که ماندگار شوی که جان من برای تو اگر که سازگار شوی سرگذشت قلبه من دچار عشق نبود نبود تو آمدی شدی تمام من جای امن بودنم یه کنج قلبه توست حسه خوب چشم توست عشقه پاک ناتمام من باور کن همه حرفامو محکم بگیر...
بهارم نگاه کن چه عاشقانه ما دل بستیم جهانم زیبا شد از آن زمان که ما پیوستیم , پیوستیم ماه م بخند با من این حسی که من به تو دارم نابست تمامم به قلبت چه بی بهانه هی وابستست , وابستست با من تو بمان و بدان که جانه...
چشمان تو در قلب من فرمانروایی میکند این نبض تندم خبر از بد ماجرایی میکند آتش زنی بر جان من در هر نفس با هر نگاه من که گرفتار توام با من چرا با من بمان ابرمو گرفته بی تو آسمانم قایقم غمت شکسته بادبانم با من بمان بی تو...