رفتنت آتش به جان من زده ضجه های قلبم را گوش کن تا هوای عاشقی گرم است بیا آتش جان مرا خاموش کن بی خبر رفتی مرا با درد و تنهایی رهایم کردی تو دلت با هیچ دلی جز من نمیسازد تو برمیگردی دیوانه برگرد به پای عهد و پیمانت...
تو امید دل غمگین پریشان منی میدرخشی همه شب چون مه تابان منی جان یه نفس مانده به آرامش آغوش تو نبض بی وقفه ی هر آن منی جان همه دیروزمو امروزمو فردای منی تا ابد در دل دیوانه تو مهمان منی جان تو نفسهای منو گرمی دستان منی سرد...