خیسه چشام میلرزه صدام بده حالو هوام دل تو دلم دیگه نیست که بگم تو می مونی باهام عکست هنوز روی میز اتاقمه هر چی بهت بگم عاشقتم کمه حیف آخه چشای تو دار و ندار منه دلم قید نگاه تو رو نمیزنه دار و ندار منی حیف داری دل...
برو که سرت سلامت عشقم جای تو فقط تویه شعرامه رفتنه تو اینو خوب یادم داد تنهایی همیشه باهامه بعد تو خیلی چیزا تغییر کرد مثله حسم به خودم آینده م این منو به حدی دوست دارم که واسه آیینه همش میخندم حالم خوبه منو گریه بهم عادت کردیم بذار...
من رو به روت شاید تو هم تسلیم شی اینقد خواهش میکنم من مقلوب این تصمیم شی رفتن عذابم میده و برگشتنت دلسوزیه هم دوست دارم باشی و هم موندنت اجباریه حرفای شیرینت یه مشت شعر از سر دلداریه باید بری چیزی نگم این عشق بی انصافیه دستم رو سمتت...