رو مگیر از منه دیوانه ی بی پا و سر به چه غوغایی شود گر به من افتد نظرت تو چه کردی که همه شهر پر از عطر تو است که به هر سمتی روم باز ببینم اثرت خنده ات پاکی چشمه موی تو غرق کرشمه چهره ات منظره ای...
اون چشما واسه من زندگی بود شاید این عاشقی از اولش دیوونگی بود بد کردی مثل بن بست دردی کاری کردی تو که ازت نخوام دیگه برگردی خب رفتی که چی شه واسه کی عادی شه اینهمه تنهایی قلبی که آتیشه من که هر لحظه ام به عشق تو گذشت...