کاش دستات سهم من از عاشقی بود کاش چشمات آینه ی زندگی بود کاش هر روز میدیدمت روبروم باش با من اون روزا نره یادمون واسه دل من ناز نکن باز میشم دیوونه شک دارم به روزای خوبی که بعد تو برام بمونه واسه من مغرور یکم کم بگیر بهونه...
جادو میکنی توو اولین نگاه شد اسیر تو این قلب بی گناه خوب ببین منو که تا نیمه های شب غرق فکر تو غرق اضطرابتم عادی نمیشه حالم بعد دیدنت حتی تو رو به خدا هم نمیدمت من دیوونم و شاید بدترم بشم عادی نمیشه حالم بعد دیدنت حتی تو...