من بریدم ز همه تا به تو یوند شدم تاب گیسوی تو را دیدم و در بند شدم پرت شدم قعر دریای تو من غرق شد من به گرمای نگاه دلبرت گرم شدم آمدی آتش فشان فوران کردی ببین که چه ها کردی تو خون به دل ما کردی معرکه...
عشق نفس آبی چشماته قصه ی بارون و موهاته عطر تلخ جنگل های گم شده توی زمستونه عشق بهترین رفیق شبهامه خنده ی تلخ رو لبهامه تنها یادگار من از تو و موهای پریشونه برگرد که کسی جاتو نمیگیره نگو این جدایی تقدیره داره عطرت از تن خاطره ها میره...
بذار آروم بگیره دلم ازم دورشی میمیره دلم بذار پر بشه دنیام ازت ببینم تورو کنارم فقط اگه بارون بباره تورو یادم میاره با اون موهای بارون زدت تو عشقو دادی نشونم میخوامت از دل و جونم غمات واسه خودم عشقم تو بخند غمات واسه خودم عشقم تو بخند چه...
دیوانه میشوم با تو ببین بی تابم حال من را تو ببین ای جانم حیرانم آشوبیست حالم از دوری تو رویاییست لمس زیبایی تو حیرانم ای جانم زیبا رخ دیوانه یار دردانه با تو میشود مجنون دل دیوانه دل میبری از این دل رند و رندانه میشوم کنار تو ساده...