تو با ارزشترین دارایی منی باید خیلی حواسم جمع تو باشه تو تنها کسی هستی وقتی غمگینم میخوای زنجیر بی حوصلگیم وا شه فقط تو به من حس امنیت میدی بدون هیچ توقعی خودم دیدم اگه بغل دلم بخواد یه روز فقط به دستای تو این اجازه رو میدم بین...
واسه من عشق توو چشم میزد برای تو کم بود این اواخر بدجوری کارات روی مخم بود یه رابطه ولی محدود یه فاصله تا این حد دور به تو که بود هر کاری آزاد بود واسه ما ممنوع با کی میری با کی میایی شاد میری شاکی میایی هر دفعه...
وای باز اومدی که بری میزنی هی به چی بکن تمومش کن برو اصلا نمیفهمم تو رو بستم مگه راهتو دلت دنباله چی بودی بهت گفتم که رفتی نیا بازم که رد دادیا میزنه به سرت هر دفعه میری میای میگی حالم بده میدونی نبودی در حد من بازم میری...
بعد تو سر میکنم با چند تا قرصه خواب و اشکهایی که میچکن رو بالش منمو چشمای خیسو یه قلبه مریضو که منو میکشن به بعد تو هر چی که میبینم همش تو رو به خاطر من میاره لعنتی کجایی ببینی این روزا داره چی سر من میاره برگردون همه...
حواس کسی انگار به من نیست اگه پرسیدن حالمو بگم چی سرم اومد نمیفهمی تو وقتی با حاله این روزایه من طرف شی بریزم تو خودم دردامو تا کی بهت گفتم نکن این راهو سختش یه جوری خوردم از تو که هنوزم ببین آروم نمیشه دیگه دردش از چی دلت...