عشق بی خبر آمده ای بعد عمری دوری از سفر آمده ای عشق چه عجب اینجایی دلمان پوسید از این همه تنهایی من زمستانم را برف و پارو کردم خانه را پیش پات آب و جارو کردم چای دم کردم تا تو لبی تر بکنی پیش من بنشینی خستگی در...
بی خبر آمده ای بعد عمری دوری از سفر آمده ای چه عجب اینجایی دلمان پوسیده است از این همه تنهایی من زمستانم را برف و پارو کردم خانه را پیش پات آب و جارو کردم چای دم کردم تا تو لبی تر بکنی پیش من بنشینی خستگی در بکنی...
دیوانه ی توام دردانه ی منی تو عشق نابمو جانانه ی منی ویرانه بودمو تو جان من شدی آخر به حکم عشق خواهان من شدی ساقیا امشب مستو دیوانم هی بچرخانو هی برقصانم چتر دستاتو رو سرم وا کن حس کنم با تو زیر بارانم هی بچرخانو بچرخانو بچرخانم هی...
تو همانی که توانی بکشانی دله ما را به جهانی که دلم میخواهد من همانم که به جز عشق ندانم نتوانم بسپارم به کسی دل چون دلم میخواهد که تو همدردی و درمانو من این درد به جان میخرمو تاب ندارم که سپارم به نگارم دله بی صبر و قرارم...
دست به دست من بده قول بده که با منی اگر تو یار من شوی چنین کنم چنان کنم پشت به پشت صف به صف سینه به سینه موج موج دل بدهی به قلبه من هم این کنم هم آن کنم درد حریفه ما نشد غصه به کار ما نبود...
هر جای این شهرو چشم میندازم از تو یه چیزی هست حتی تویه آروم ترین کافه چیزی برای بیقراری هست هر جای این شهرو بی تو میگردم با تو یه جوری خاطره دارم گاهی واسه دیوونه تر بودن رو نقطه ضعفم دست میذارم , لایی لایی لای وقتی که رفتی...
بوی عطرت منو دیوونه کرده حسه عاشقی تو قلبم لونه کرده شونه به شونه تویه خیابون باز مرور میشه همه خاطره هامون چشمای نازت صورت ماهت دلمو برده اون طرز نگاهت خنده هات خواب یه شهرو بهم زد با تو میشه کل دنیا رو قدم زد حسی که داشتی تو...
من که درداتو بغل کردم برات دستمو تا ته عسل کردم برات من که بارونی شدم دور و برت اما خورشیدو گرفتم رو سرت ای دلیل گریه ی رو گونه هام رفتی بالا اما از رو شونه هام فکر میکردم مثل جون بودم برات اما نه من نردبون بودم برات...
خوب ترین حالو هوای دلم کاش بمانی تو برای دلم من به تو وابسته ترین آدمم دور شوم خسته ترین آدمم جام جهان تشنه ی لب های توست مست شد و دست از این خانه شست کن خوبترین خوبه من عشقترین آدم محبوب من زلف پریشان شده در باد را...
یک پلک بهم زدی جهانم لرزید عشق تو به دیوانه شدن می ارزید دل را به تو دادم که به من پس ندهی ای کاش جواب نا مشخص ندهی دیوانه کننده دلبری را بلدی جذابیت و عشوه گری را بلدی بیچاره منم که دل به دستت دادم با دست خودم...
داره باورم میشه عشقی که میگشتم دنبالش کنارمه منی که از هر عشقی میترسیدم اما عاشق شدم این همه داره باورم میشه اونیکه همیشه با من می مونه تویی همونیکه حرفامو نگفته از تویه چشمام میخونه تویی تو همونیکه عشق دادی به دلم دیدی چجوری افتادی به دلم به چشمات...
یه خیابون دوتا عاشق یه هوای شاعرانه ی قشنگو نمه بارون بزنه شلق شلق رو گونه هامون بپیچه تو گوشه کوچه خنده هامون برسه به گوشه آسمون صدامون چه قشنگه که بگیری دستمو نگاهم کنی و یهویی یواشکی صدام کنی و نفسم بشی و من برات بمیرم بپرم دوباره دستاتو...
همیشه یادم هست لبخندت چه کرده با قلبم میباری به جانه من نم نم میخواهی مرا ولی کم کم ببر مرا گاهی آنجایی که دلبری کردی عشقت را به قلبم آوردی دل دارد هوای شبگردی یارم همه کسو کارم هوای تو دارم دوباره امشب باید از آسمان بی وقفه بی...
چیکه چیکه نم نم اک رو گونه هات قطره قطره داره بارون میزنه این هوا جون میده واسه عاشقی وقتی بارون تویه تهرون میزنه وا کنی دستو ببندی چشمتو چند تا آهنگ قدیمی از بری آخ چه کیفی میده تویه این هوا با صدات هوش از سر من میبری با...
نه دیگه بسه شده دل خسته به خدا عاشقت شدم دل شده وابسته برسه اون لحظه منو تو و عشق هر سه بیخیاله هر چی غصه بزنیم دله من تنگ دلت از سنگ آدم عاقل با اونیکه میخوادش نمیکنه جنگ بیا برگرد که منو درد به زمینم زده باید یه...
یه قلبه شکسته یه روحه پریشون یه عاشق یه تنها یه بی کس یه مجنون از اون مرد مغرور یه دیوونه مونده یه ویرونه بی تو از این خونه مونده تو دنیامو بردی سپردی به ماتم ولی تو خیالم هنوزم باهاتم هنوزم همونم یه کم مبتلاتر هنوزم همونی یکم بی...
چه عشقی چه شوری چه وقتی چه گاهی چه بخته بلندی چه ماهی چه ماهی چه حاله عجیبی چه چشمانه مستی چه خوش در دله من نشستی نشستی تو اول تو آخر بهاری خزانی که در وصف نیایی همانی همانی این همه ناز میکنی من به فدای ناز تو ساز...
به طفلی که خون از گلویش چکید ستم را به سلابه خواهم کشید بر این غم مگر میشود صبر کرد مگر میشود خون حق را ندید به جانت قسم جان به لب آمده به ولله تب پشته تب آمده چه داغیست بر جانه عالم ببین بدونه تو شب پشته شب...
تمومه لحظه های با تو بودن تداعیه یه احساسه عجیبه تو تعبیر کدوم رویام هستی کجای زندگیم بودی غریبه بذار با حسه تو درگیر باشم میخوام دلخوش به این رویا بمونم خودت تنهاییمو از من گرفتی خودت آرامشو دادی نشونم نری از هم بپاشه نذار تو حسرته چشمات بمونم خودت...
ساز زمانه کوکه کوک حاله منو تو خوبه خوب پای به پای من بیا دست به دست من بکوب چه حاله خوبو سرخوشی پشت به پشته من بده دلت نلرزه قرصه قرص مشت به مشته من بده به روزگارمون بخند که خنده ی تو عالیه خیالتم که تخته تخت خدا...
دور تو میگردم از تو زیباتر نیست زندگی با تو خوش است از تو گیراتر نیست در سرت اقیانوس عشق جریان دارد در دلت یک دنیا ابر باران دارد شانه ات البرزست گیسوانت چالوس خواب دیدم رفتی بی تو خوابم کابوس خنده هایت جادو کنج لب قند و عسل تک...
از خودم بیخود شدم دیدم تو رو تو نگاه کردی و فهمیدم تو رو عاشقم عادی که نه دیوونه وار چی میدونی از یه قلبه بیقرار هی دلبری دل میبری دل میشکنی کی میفهمی آخرین عشقه منی میدونی خوبیش کجاست این رابطه هر کیو غیر خودم پس میزنی دیوونه بازی...
یه وقتا خیلی بهونه گیری اما از این دل بیرون نمیری یه پای ثابت تو لحظه هامی هر جا که میرم تو هم باهامی چشات مثه دریاست دلم میخواد تو ساحلش خوابم بگیره اون دو چشما رو تا آخر دنیا دیگه یادم نمیره چشات مثه دریاست دلم میخواد تو ساحلش...