تصور هم نمیکردم ببینم کوه راه میره ببینم داره با لبخند به سوی قتلگاه میره رسیدی و همونایی که چشماشونو میبستن حالا با دیدنه چشمات میگن تا آخرش هستن تو بی سر سرتری از من چقدر زیباتری از من داری میری و با چشمات داری دل میبری از من تو...
فریبای پریوش تو کجایی از من شده ای خسته و از عشق فراری من پای تو ماندم که به اثبات رسانم تو ماه ترین دختر این بوم و دیاری بی گمان به گریه میرسم نه نگو به تو نمیرسم وایه من تو را ندارم عطر تو برای من نفس خانه...
جذاب ترین حادثه ی زندگی ام رفت دیوانه ی دیوانه ی دیوانگی ام رفت تو میروی و جانه عزیز منه مغرور هر لحظه به من دست تکان میدهد از دور انگار که تو آمده بودی بروی زود کز روز تولد به تنت رخته سفر بود با این همه داغی که...
تو را آنگونه میخواهم که زندانه زلیخا را کمک کن آه تو جانا بگیرد دامن ما را ندارم هیچ امیدی به این دنیای تبعیدی که من از بد بیابانی گرفتم راه دریا را , دریا را چنان از دیدنت دورم که باور کرده ام کور ام تو کاری کن بدونه...
نگاهم کن که پوسیدم در این گهواره ی خالی هزاران بار پژمردم در این آغوش پوشالی دل شبگرد بی آرام تقلا میکند بی تو تمام با تو بودن را تمنا میکند بی تو شمیم تو شمیم رود هوایت نبض روییدن چه امیدی از این خوش تر همین امشب تو را...
من شوقه قدمهای رسیدن به تو هستم یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستم آرامشه لبخند تو اعجاز تو اینست زیبایی تو خانه براندازترین است مستم نه از آن دست که میخانه بخواهد وای از دله دیوانه که دیوانه بخواهد میخواهمت ای هر چه مرا خواستنی تو...
در این بهاران که گل شکفته که لاله خفته به زیر باران در این خموشی که نای خسته که می شکسته ز جور طوفان ز شب چه خواهی طرب چه جویی به دل چه گویی ز هجر یاران بیا سحر شو ز شب به در شو سپیده باشو سیه بگردان...
نو بهار است و نم نمه باران دامن دشت را بهاری کرد نو بهار است و نم نمه باران دامن دشت را بهاری کرد بردم سردی از زمینو زمان باغ را گلشنه قناری کرد بردم سردی از زمینو زمان باغ را گلشنه قناری کرد بار دیگر آمد از کوچه باغهای...
میدانم باز دوست دارم که بپرسم گاهی دوست دارم که بدانم امروز مثله دیروز مرا میخواهی میدانم باز دوست دارم که بپرسم گاهی دوست دارم که بدانم امروز مثله دیروز مرا میخواهی از هوایت قفسم را پر کن از هوایت قفسم را پر کن تنگ دریاست برای ماهی اشک عشقست...
کوچه جهنم است خیابان جهنم است این روزها بدونه تو تهران جهنم است سرگرم خاطراته توام بعد رفتنت بی تو بهار مثله زمستان جهنم است هر کافه ای که میروم از یاد تو پر است هااای هااای هااای هر کافه ای که میروم از یاد تو پر است هر فال...
شکوه از تو غرور از تو غم دنیا به دور از تو , تو شوق تماشایی تو بی پروا و زیبایی دلت دریا شبت روشن به نام توست نام من دیدنی ترین آسمان ای ستاره باران زخمی عشقی باید صدایت بزنم باید کنارت بمانم شعری و شوری وقتی صدای تو...
افتاده ام از ویرانه ویرانم دستی نمی آید چرا دیگر به تسکینم ماندم تو احساس مرا جدی نمیگیری یا من شبیه کوه برفی سرد و سنگینم ببین مرا که بعد تو چگونه زیر بار غصه خم شدم بدون تو نگاه کن خرابتر ز بم شدم نشسته ام به این امید...