بی آشیان تر از باد عشقت نرفته از یاد دیدی چه ساده افتاد جانم به دست صیاد شیرین چرا فرهاد خود را داده بر باد دریا به دریا میروم چون رفتم از یاد صیاد من تو آنی حال مرا ندانی دیگر نمیتوانی در خاطرم بمانی سرما زده بارانیم امشب من...
مات چشماتم ببین تو رو به روی من بشین دنیارو میزنم زمین محو تماشاتم همین تو رو به روی من بشین دنیارو میزنم زمین بیا راحت بسوزون این کویر خشک و خالی رو بیا و شعله ور کن این همه شب زنده داری رو بیا بارون شو ببار آروم کن...
با ما نمیسازد دگر این روزگار لعنتی آی مردم آی مردم پروانه ای در پیله ام زندانی بی حیله ام آی مردم آی مردم ای آن که مرا با ضرب تبر از ریشه جدا کردی شادی که زدی تیری به دلم اما تو خطا کردی ای مادر غم دیده ام...
به چه دلواپسی نابی به سرم زده بی خوابی صبرم شده لبریز کجایی چه دل آشوبه ی جذابی در این شب مهتابی در تاب و تبم تا تو بیایی به چه دلشوره زیبایی در خلوت و تنهایی دل در دل من نیست کجایی به دل افتاده که می آیی نزدیک...
میرقصیدم میچرخیدم نگاه گیرای تو را میدزدیم میچرخیدم هی میرقصیدم نفس نفس به دور تو میپیچیدم مینشینی به برم امانم ببری نظر کنی به حاله من توانم ببری آمده ای دلبر من روانم ببری دل یکی یکی دل یکی دلدار یکی دله دیوونه ی من عاشقه دیداره یکی آی دله...
گفتم بیا ای ای روز و شب همراه من تنها و غمگینم مکن رسواتر از اینم مکن عشق تو شد دنیای من پنهان من پیدای من مجنون شدم بازم مکن ای نازنین نازم مکن حالو هوای این دله خرابمو میدونی تو پای حرفای دله عاشق من می مونی تمام سرمستی...
بچرخا در برم بچرخا در برم رقص کنان گو مرا مستم کنو هی مرا مستم کنو نعره زنان گو کو به کو آمده ام مو به مو آمده ام تار گیسوی تو دیدم سمت او آمده ام مو به مو آمده ام من کو به کو آمده ام تار گیسوی...
نیمه شب بیرون زدم رفتم پی می خواریم تا در میخانه رفتم در پی دلداریم دوش دیدم در میخانه صفست از عاشقان ای ناخورده می من به شما رسیده ام یارم آخر ز غمه عشق تو دیوانه شدم بیخود از خود شدمو راهیه میخانه شدم آنقدر باده بنوشم که شوم...
ترک ما کردی برو هم صحبت اغیار باش یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش ای دله غم دیده ی من تا سحر بیدار باش تا ابد تکرار در تکرار در تکرار باش عمر مرا گرفت گیسوی کافرش وقتی جوون بودم مردم به خاطرش حسم شبیه اون...
بارم ای یار یار مینشینم با تو و دورت حصار میکشم ناز چشمان تو را بی اختیار میکشم مینشینی پیشه مهتابو تو ناز میکنی کام این دیوانه را هر شب تو باز میکنی ای چه حالی دارم امشب روحو روانم آرام جهانم هواتو دارم امشب ای نیمه ی جان چه...
برد آرامه دلم یار دلارام کو اونکه آرام برد از دلم آرام کو آنکه آرام برد عشقه منو جان کو آنکه عاشقش شدم جانانه جانان کو وای وای وای دله من شده عاشقه نگاهش وای که نمیدونستم میشم پریشونه چشاش وای وای وای دله من شده دیوونه ی اون دله...
وای اگه بارون بزنه دلم میخواد واسه ی دلت بمیرم وای اگه بارون بزنه هوایی میشم بهونتو میگیرم دل بریدن از تو دیگه کار من نیست دلبری به جز تو دیگه یار من نیست دل بریدن از تو دیگه کار من نیست عاشقی نکردن تو مرام من نیست عاشقه اون...
با عشقه تو از مردم این شهر بریدم جان تو خوش خط و خالی و منم ندید بدیدم جان زانو زدم رو به روی تو تا ببینی هستم آهو ساغر به دستم امشبو تا ببینی مستم آهوی منی جونه منی تویی قرار منو آتش بزن امشب دلمو بیا و خانه...
همش میای به یاد ما کجایی یار من بیا هر چی شد به خاطر خودت بیا نگاهتون همش میاد در نظرم صداتون همش میفته تو سرم هر چی شد یار من فقط بیا دور و برم مجبور بودم بهت اصرار کردم دلتو اغفال کردم مجبور بودی بهم اصرار کردی وای...
نبسته ام به کس دل نبسته کس به من دل منه عاشقتر از من ماندم ساحل به ساحل هی نبسته کس به من دل نبسته ام به کس دل منه عاشقتر از من ماندم ساحل به ساحل ای با وفای بی وفای قلبه من کجایی امان امان امان از این...
مزن دست به این مست , مزن دست به این مست , مزن دست به این مست به هر طرف که رو کنم عشقه تو آید نظرم من از تمامه عاشقان ببین که مبتلا ترم بی تاب میچرخیدم دور و بر تو بی تاب میرقصیدم اطرافو بر تو بی تاب...
ببین از زندگی جا ماندم زمین خوردمو تنها ماندم حسرتت هر لحظه بر بادم داد دیر آمد در برم تا گفتم ای داد ای داد من میرم امشب تازه میفهمی دلت گیره من میرم امشب خنده هام از خاطرت میره من میرم امشب تازه میفهمی دلت گیره من میرم امشب...
نظر بازی نکن با دلم بازی نکن راضی نمیشم تو طنازی نکن هی با دلم بازی نکن راضی نمیشم نازتو کم کن که شدم شیفته آمده در دامن ام آویخته نگاه ما را به هم آمیخته جام شرابی به دلم ریخته این دلمو بزنی به نامت تا ته این قصه...
دل ای دل ای , دل ای دل ای , دل ای دل ای چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی پلک نزن جانه جهان شبم دراز میکنی هم نظری هم خبری هم قمران را قمری هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری تو معشوقه ی دیوانه...
تو تمنای منو یار منو هی جانه منی پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی تو خودت روحو روانی تو آرامشه جانی پس بمان تا که نمانم به تماشای کسی , به تماشای کسی شوریده ی آزرده دله بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت نما...
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن باده ی خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای بوی شراب میزند از سر و از دهان تو دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی گنه روی بر...
ساده از دست ندادم دله پر مشغله را تا تو پرسیدی و مجبور شدم مسئله را عشق آن هم وسطه نفرتو باروت و تفنگ دانه انداختو از شرم ندیدم تله را عشق آن هم وسط نفرتو باروت و تفنگ دانه انداختو از شرم دانه انداختو از شرم , دانه انداختو...
یه چال روی گونه دو ابروی کمونت دلمو میکشونه روز وصالمونه آره روز وصالمونه عشقی که بینمونه آره ماله هردومونه میگذره این زمونه عشقه فقط می مونه عشقه فقط میمونه من دلبر زیبای من من به تو مینازم من مستی دنیای من من به تو میبازم خوشبختم از آن که...
من در طلب کوی تو و موی توام یار من بنده ی مست و پر هیاهوی توام یار ای خوب تر از خوب تر از خوب تر از یار این عاشقه سر به زیر دیوانه بدست آر بارون که میباره تو رو یادم میاره نازنین ای خوبه خوب ای خوبه...