مثل قدم زدن کوه رو تن ساحل مثل وزیدن دریا رو شونه کوهی قشنگ و ساده مثل پا گرفتن ابرها تا حس گریه گرفتن تو اوج اندوهی مثل قدم زدن شب توو کوچه بن بست مثل غروب ورم کرده کنج ایونم یه چتر مشکی پوسیده گوشه انبار یه عمره توو...
توی تکرار مصیبت با سینه پر حسرت گم شدیم ببین چه ساده بین سرنوشت و قسمت بهتره کسی نباشه که بخواد بهت بخنده یا یه دستی پشت پرده که درو به روت ببنده ممکنه روزی توو دنیا آدم تنهایی باشی حتی تنهایی میتونی تا ابد دنیای باشی دنیا باشه کوه...