اى الهه ى عشق لیلاى زیبا رو دستانت آرامش چشمان تو جادو اى الهه ى عشق حالم را میدانى وقتى گیسویت را امشب میرقصانى بى تابم واى از منو این حال خرابم از آتش تو در تب و تابم جامى بزن اى باده ى نابم دل بستم بر چشم شراب...
ای تمام خواهش من ساحل آرامش من همچو موجی بی قرار مانده ام در انتظار یاد چشمت کرده ام باز ای مه ابرو کمانم دلبر شیرین زبانم عشق تو افسانه ام من همان پروانه ام رفته از من شوق پرواز باران گریه کن بر شانه ام جانا یاد چشمان توام...