من تو شبه تاریکم به شکست نزدیکم رویاهام کوتاهه تو یه چراغ روشن وسط شب من که بدونه ماه من آخرین آوازم خودمو با سازم تو مترو میخونم تو بازی تقدیری ته قصه میری من اینجا می مونم با دستات منو رد کن از این روزایه سیاه راه منو روشن...
با نگاه تو تازه فهمیدم سر این چشما جونمم میدم تو بخوای از من مرگم آسونه جز تو چی دارم منه دیوونه روزگارم سخت روزگارت خوش پرم از این غم غمه آدم کش تو با لبخندت دردمو کم کن من پر از حرفم پس شکنجم کن همه چیز من بود...
میتونم برای بغضت همه چیمو داده باشم میتونم به خاطر تو از نفس افتاده باشم میتونم دنیا رو حتی با تو نادیده بگیرم تو رو یاد من نیاره سمته خاطره نمیرم هرجوری که هست تو که خندیدی بغضه من شکست درد تو آخر درد من میشه آخر این بازی تن...
چی از این بهتر که زخمم میزنی این یعنی هر لحظه تو تنه منی شب خودت زخمامو میبندی برام صبح خودت دوباره خنجر میزنی حاله این روزای خسته مو نبین خیلی ابریم که این بارون شدم وقتی درد تو به جونم میخرم یعنی خیلی وقته که درمون شدم من بمیرم...
شب تار و تاریکه میبینمت از دور کابوس نزدیکه کوچه دلش خون رد میشم از دیوار این خونه زندونه سایه شدم هر شب تعبیر خوابم شد لبخندتو بردی عشقت عذابم شد بار سفر بستن رسم رفاقت نیست شک میکنم بی تو تردید عادت نیست دل میکنی آسون مهتابو میدزدن عاشق...
با هم میخونیم دوباره از نو ملودی از من ترانه از تو گذشتمونو قدم میزنیم دوره میکنیم خاطره هارو هر جوری که بود دلتنگیمونو ادامه دادیم تا همین امروز قلبمون پر از روزای روشن گوشمون پر از ترانه ست هنوز از نیمه ی شب تا اول صبح ستاره ها رو...
سرگیجه ی یک ساعتم وقته خواب ندارم برای این همه سوال که جواب ندارم دریاچه ی ارومیه ام خشکم آب ندارم روی مغز من قدم نزن که اعصاب ندارم گم شدم تو آسمونه دودیه تهرون گرد و غبار دارم ولی مهتاب ندارم , بیا تویه هوام نفس بکش یا تنها...
خاطراته تو که باشه با گذشته بی حسابم تو کدوم صندوقه پست نامه های بیجوابم جونمو برات میدادم هر چی میگفتی همون بود غمو غصه که نداشتیم دنیا قد کوچمون بود دنیا رو بهم میریختم اگه تو لب تر میکردی وقتی آینده عجیبه به گذشته برمیگردی من یه قابه عکسه...
هیچ راهی واسه موندن نداری وقتی با غریبه ها خودی تری وقتی که خونه شبیه خونه نیست خودتو به سمته غربت میبری تنهایی حالتو بدتر میکنه وقتی که گمشده شده باشی تو سکوت ریشه هاتو در میاری از خاک وقتی هیچ راهی نمونده رو به روت چه دقیقه هایی که...
به یاد احساسم وجود زخمیمو ببر به دریای دلت که بارونه تو این هوایی که بی تو برفی شد شومینه شو بانو تنم زمستونه هنوز تو اوجه جهنم دنیا گلوی بی فریاد صدامو پر کرده شبای بیخوابی صبای تکراری تمومه تقویما پر از درده زمان مرگم رو بگو به پاییزی...