میباری مث بارون توو شبم شهرو ریخته به هم اون سیارهی طوفانی چشمات رویایی با تو این حال منه عشق قانون شکنه دل میدم من دیوونه به دنیا به مردن واسه تو دل کارش شده تو محکومم به علاقم به نگاهت میمونم میمونم به هوات بین خاطره هات تا این...
اگه خسته شدی باشه برو یادمه حرفای تورو سخته نگم این گله هارو نمیخواستی که من با تو بیام حق بده تا از تو بخوام کم کن این فاصله هارو ببین حال منو گاهی فقط کم نمیشه چیزی ازت بی تو ببین از همه خستم منو تنها نذار سخته برام...
تو آغاز یه احساسی که من هر لحظه رویامه کسی که طرز لبخندش تمومه دلخوشیهامه تو را میبینم از جایی که دنیا رو نمیبینم همیشه پای این رویا شبا تا صبح میشینم تو این روز خوش بارونی عاشقم کن تو که حاله منو میدونی من کنار تو دریا رو بهم...
وای وای از دله من از این دله غافله من که به چشمای تو دل بست وای وای حسرته من آخرین فرصت من رفتیو خاطره هات هست وای از این در به دری مردم از بی خبری بغضه تو صدام از عشقه وای از دست خودم از غمام خسته شدم...
ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی از کار خود افتادی در کار دگر رفتی صدبار ببخشودم بر تو به تو بنمودم ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی از کار خود افتادی در کار دگر رفتی صدبار ببخشودم بر تو...
من که مست از می جانم تتناهو یا هو , فارغ از کون و مکانم تتناهو یا هو چشم مستش چو بدیدم دلم از دست برفت عاشقه چشم فلانم تتناهو یا هو گاه در صومعه با اهل عبادت همدم گاه در دیر مغانم تتناهو یا هو من به تقدیرمو تقدیر...
من بی زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوانم من بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم من بی زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوانم من بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم...
من مست شدم ای وای من دیوانه شدم ای داد من با من منشین افسانه مگو رندانه شدم ای وای من من مست شدم وای من دیوانه شدم ای داد من با من منشین افسانه مگو رندانه شدم ای داد من بی موجب از او رنجمو بی وجه کنم صلح...
تو قلب این زمین تشنه یه چشمه ی بی تابه که مثل نور مثل عشقه سپیده ی مهتابه تو قلب این کویر خسته یه باغ بی پاییزه که بر لب شکوفه هاش ترانه ها لبریزه که بر لب شکوفه هاش ترانه ها لبریزه منو تو اون چشمه ی سپیده منو...
چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی نی به خدا که از دغل چشم فراز میکنی آمده ای که راز من بر همگان بیان کنی وان شه بی نشانه را جلوه دهی نشان کنی دوش خیال مست تو آمد و جام بر کف اش گفتم می نمیخورم گفت...
چیکار میکردم که عاشقت بودم جز عاشقت بودن چیکار میکردم چقدر مرتبه ی جنون فراهم بود که من جنون را هم شکار میکردم همیشه تصویری شبیه غم بودم من عاشقت بودم که متهم بودم به هر چه غیر از عشق که متهم بودم رفیقه غم بودم ولی خودم بودم چیکار...
واست تو دنیام همیشه جا هست خوبه رو قلبم یه رد پا هست آرامشه من دلگیره بی تو یه نفر اینجا میمیره بی تو تمومه باور من پناه آخر من قراره با تو باشم تا همیشه مرهم خستگیمی تو تمومه زندگیمی نفس کشیدنم بی تو نمیشه لالای لالالای لالا لالای...
نمیدونستم وقتی که میری با زندگی درگیرتر میشم این چندتا موی سفید میگن هر روز دارم پیر تر میشم لبخند هایی که بین ما جا موند حرفایی که بهت نگفتم من کاش با خودت میبردی این شهرو یادت نیوفتم من یادت نیوفتم من نیستی و این هوا هوای مردنه قلبی...
دوش چه خورده ای دلا راست بگو چون خموشان بی گنه روی بر آسمان مکن باده ی خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن باده ی خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای بوی شراب میزند , بوی شراب میزند خربزه در دهان...
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار یه بال از من یه بال از تو...
رفتی و دیوارای این خونه بینه منو این آدما مرزن نیستی و اینجا جای خوبی نیست نیستی و شونه هام میلرزن این کوچه ها عطر تو رو دارن این شهر تا تو نیستی بی رحمه تنهاییه منو نمیبینه تنهاییه منو نمیفهمه دنیام داره تاریکتر میشه این لحظه ها تلخن به...
با این همه مست میخورم امشب هم از جام الست میخورم امشب هم بنشین سر میز هر شب ای عشقه عزیز من از تو شکست میخورم امشب هم تو آرزوی محاله من باش رفیق من ماله توام تو ماله من باش رفیق دلتنگه تو دلتنگه تو دلتنگه توام لطفا نگرانه...
دلتنگه دستای تو میشم توی روزایی که داره روی رد پاهات برف میشینه قسمت نبود قسمت کنیم هامونو چشمام این روزا فقط خوابتو میبینه اون لحظه تو میدیدی که چشمام ابری بود اون لحظه که محکوم بودم که بدم رفتی هامو تو نمیدیدی دم رفتن وقتی که حرف آخرم رو...