هر کس به اندازه حرفای نگفتشه رفتنه بی هدف بهتر از ایستادن در آرامشه رفتن یعنی فرار از تکرار از روزمرگی از جایی که به خودت حتی نتونی راست بگی من یاد گرفتم درای بسته رو با صبر باز کنم اونجا که به بن بست رسیدم دوباره آغاز کنم زندگی...
اسم تو نجاتم داد از دامن تاریکی شب عطر گل آورده یعنی که تو نزدیکی میبوسمت امشب یا میترسم از آیینه بی طاقته دل گرچه این فاصله شیرینه خاطراته من با تو کوتاهه ولی کم نیست من گذشتم از دنیا غیر از تو رو یادم نیست یادم نیست خاطراته من...
دیگه حسرتی ندارم واسه راههای نرفته لحظه های خوبه عمرم عطر دنیاتو گرفته خیلی خوشحالم از اینکه واسه یه نفر مهمم کاری کردی راجبه عشق خیلی چیزا رو بفهمم منم اون کسی که هر روز عاشقت میشه دوباره با تو اون کسی شدم که زندگی رو دوست داره منم اون...
من امروز دوباره آمدم برای ایران از همه ایرانیان میخواهم دوباره بیایند برای ایران باور کنی یا نه باور کنی یا نه هوزم تو سرنوشتت نقش داری تو زنده هستی و تو زنده هستی و محاله فردا رو تنها بذاری وقتی که درها روت بستست سختی به اوجش رسیده اینجا...
اگه گاهی غرقه روزمرگیم تمرین کردم بگم عاشقه زندگیم عادت کردم به سفر به حاله خوب عادت کردم به قدم زدنا تو غروب گرمیه آغوشه تو تابستونه عاشق شده دنیای دیوونه بهترین خاطره ها همین لحظه ست یه کاری کن این روزا به یادمون بمونه روزایه گرم با یه دنیا...